شرح نامه ي 53 نهج البلاغه
بهترين کار براي بهترين حکومت
شرح نامه ي 53 نهج البلاغه
« وَ قَدِ استَکفَاکَ أمرَهُم. »و بي گمان از تو خوب مديريت کردن و کفايت نمودن امور آنان را خواسته است.
پذيرش اداره ي امور، ملازم با پذيرش حقوق کار و مسئوليت است: اين که کار و مسئوليت به بهترين نحو و با کارايي و بهره وري تمام انجام شود، پاکي و درستي بر آن حاکم باشد، هيچ کوتاهي در آن روا نگردد، بهترين کيفيت در آن رعايت شود، و به حدّ نهايي خود ميل کند. از اين روست که امام علي (ع) به مالک اشتر توجّه مي دهد که آن چه در کار و مسئوليت از او خواسته شده است کفايت آن است، يعني انجام دادن کار و مسئوليت به بهترين نحو و با کارايي و بهره وري تمام؛ و اين حقّ کار و مسئوليت بر عهده مدير است و خداوند خواستار اداي اين حق است، چنان که اميرمؤمنان علي (ع) اين موضوع را در باب استفعال مطرح کرده و فرموده است: « وَ قَدِ استَکفَاکَ أمرَهُم. »
با پذيرش مديريت و مسئوليت، تعهّدي به خداوند شکل مي گيرد که جز با کفايت کار و مسئوليت و گزاردن حقّ آن، حقّ خداوند ادا نمي شود. بدين منظور لازم است همه ي امور در جاي خود، و به تناسبي درست و مبتني بر عدالت انجام گيرد، تا حقّ آن گزارده شده باشد:
« فَضَعَ کُلَّ أمرٍ مَوضِعَهُ، وَ أوقِع کُلَّ أمرٍ مَوقِعَهُ. » (1)
پس هر کاري را در جايگاه خود بگذار، و هر چيزي را در شرايط خودش به جاي آر.
بساماني تمام امور، يعني تصميم گيري، برنامه ريزي، سازماندهي، هماهنگي، رهبري، نظارت و کنترل، حقّ کار و مسئوليت است و جز بدان، نمي توان به درستي و با بيش ترين بهره وري به اهداف دست يافت. در اين جهت، روشن بودن و تعريف شدن همه ي ضوابط و قوانين، و معيارهاي حلّ اختلاف از حقوق اساسي کار و مسئوليت است، چنان که امام علي (ع) مالک اشتر را در اين جهت راهنمايي کرده و فرموده است:
« وَ اردُد إِلَي اللهِ وَ رَسُولِهِ مَا يُضلِعُکَ مِنَ الخُطُوبِ وَ يَشتَبِهُ عَلَيکَ مِنَ الأمُورِ؛ فَقَد قَالَ اللهُ تَعَالَي لِقَومٌ أحَبّ إرشَادَهُم: ( يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَ أَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَ أُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ ). (2) فَالرَّدُّ إِلَي اللهِ: الأخذُ بِمُحکَمِ کِتَابِهِ، وَ الرَّدُّ إِلَي الرَّسُولِ: الأخذُ بِسُنَّةِ الجَامِعَةِ غَيرِ المُفَرِّقةِ. » (3)
و آن جا که کار بر تو گران شود و دشوار، و حقيقت کارها ناآشکار، به خدا و رسولش بازآر، زيرا خدااي والا جايگاه، مردمي را که دوستدار راهنمايي شان بوده گفته است: « اي کساني که ايمان آورده ايد، خداي را فرمان بريد، و پيامبر و خداوندانِ امر خويش را فرمان بريد، پس اگر در چيزي با يکديگر به ستيزه درآمديد آن را به خدا و پيامبر بازگردانيد. » و بازگرداندن به خدا، گرفتن محکم کتاب او قرآن است، و بازگرداندن به پيامبر، گرفتن سنّت جامع اوست که پذيرفته همگان است.
پيش بيني مشکلات، شبهات، موارد اختلافي و مانند اين ها؛ و طراحي موارد لازم براي حل آن ها، از حقوق کار و مسئوليت است که جز بدين امر، بساماني لازم براي پيشرفت و دستيابي به اهداف فراهم نمي شود. اميرمؤمنان علي (ع) در اين جا، گذشته از بيان راه حلي خاص براي چنين مواردي، آموزه اي کلي ارائه کرده است که چگونه بايد همه چيز از قبل پيش بيني و برنامه ريزي شده باشد، (4) زيرا در پرتو بساماني کار و مسئوليت است که ديگر حقوق پاس داشته مي شود.
البته لازمه ي بساماني کار و مسئوليت، پاسداشت حقّ پاکي و درستي آن است، چنان که در آموزه هاي امام علي (ع) بدان توجّه داده شده است:
« طُوبَى لِمَنْ طَابَ كَسْبُهُ. » (5)
خوشا آن که کسبي پاکيزه داشته باشد.
پاکي و درستي در کار و مسئوليت، حقّي است از حقوق آن، که بستر رشد و تعالي، و سودآوريِ به مراتب بيش تر از هر کارِ به ظاهر سودمندي است که به دور از پاکي و درستي انجام شود. اميرمؤمنان علي (ع) چنين يادآور شده است:
« الحِرفَةُ مَعَ العِفَّةِ خَيرٌ مِنَ الغِنّي مَعَ الفُجُور. » (6)
کار همراه با پاکدامني به مراتب از توانگري همراه با مرزشکني و هرزگي ارزشمندتر و بهتر است.
توجّه به درستي عمل و دقّت در کار و خوب انجام دادن مسئوليت، حقّي است براي کار و مسئوليت، و هر که در گزاردن چنين حقّي کوتاهي روا دارد، بايد پذيراي پيامدهاي منفي و آسيب زاي آن در روح و روان، و در زندگي و کار خويش باشد. امام علي (ع) در حکمتي والا فرموده است:
« مَنْ قَصَّرَ فِي الْعَمَلِ ابْتُلِيَ بِالْهَمِّ. » (7)
هر که در کار کوتاهي ورزد، دچار اندوه گردد.
در هر کار و مسئوليتي، آن چه اساس است، توجّه به کيفيت و دقّت، و درست و خوب انجام شدن آن است، و اين حقّ کار و مسئوليت است که لازم است گزارده شود، و آدمي در جايگاه مديريت، به همين امور آزمون مي شود، چنان که امام علي (ع) به مالک اشتر توجّه داده است:
« وَ ابتَلَاکَ بِهِم. » (8)
و تو را به وسيله ي ايشان در آزمون قرار داده است.
نوع عملکرد انسان در جايگاه مديريت، ميزان سنجش الهي است که چقدر در گزاردن حقوق آن، موفّق بوده است. اميرمؤمنان علي (ع) در ضمن خطبه اي که به پرواداري سفارش کرده، اين گونه راه نموده است:
« إرَادَ أن يَبلُوَکُم أيُّکُم أحسَنُ عَمَلًا. فَبَادِرُوا بِأعمَالِکُم تَکُونُوا مَعَ جِيرَانِ اللهِ فِي دَارِهِ. » (9)
او خواسته است شما را بيازمايد تا کار کدام يک از شما بهتر آيد. پس با کردارهاي خود پيشي گيريد تا در خانه ي خدا با همسايگان خدا باشيد.
اميرمؤمنان (ع) در اين بيان خود بدين آيه اشاره دارد که خداي متعال فرموده است:
( الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا. ) (10)
آن که مرگ و زندگي را بيافريد تا شما را بيازمايد که کدام يک از شما نيکوکارتريد.
و امام صادق (ع) در معناي ( لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا ) فرموده است:
« لَيسَ يَعنِي أکثَرُ عَمَلًا، وَلکِن أصوَبُکُم عَمَلًا. وَ إِنَّمَا الإِصَابَة خَشيَةُ اللهِ و النِّيَّةُ الصَّادِقَةُ و الحَسَنَةُ. » (11)
مقصود عمل بيش تر نيست، بلکه مقصود عمل درست تر است. و درستي عمل همانا ترس از خدا و نيّت صادق و کار نيک است.
کار و مسئوليتي که با ميزان هاي خداترسي و پاک نيّتي و درست کرداري تحقّق مي پذيرد، عملي بالنده و رشديابنده است؛ و اين گونه است که حقّ کار و مسئوليت ادا مي شود. در منظر امام علي (ع) کار و عملي نتيجه بخش و ماندني است که از کيفيت درست بهره مند باشد؛ و در اين صورت اندک آن نيز، بسيار است، زيرا رشد مي کند و بالنده مي شود، چنان که آن حضرت فرموده است:
« قَد يَنمَي القَلِيلُ فَيَکثُرُ، وَ يَضمَحِلُّ الکَثِيرُ فَيَذهَبُ. » (12)
گاه چيز اندک رشد مي کند و بسيار مي شود و گاه چيز بسيار نابود مي شود و از بين مي رود.
از اين رو آن چه در انجام دادن کار و مسئوليت به عنوان حقّ آن بايد سخت مورد توجّه قرار گيرد، کيفيت کار و خوب انجام دادن مسئوليت است، نه گذراندن امور به هر صورت که شد؛ و اين چيزي است که در اخلاق اداري در درجه ي نخست اهميت قرار مي گيرد. به بيان اميرمؤمنان علي (ع):
« إِنَّکُم إِلَي إِعرَابِ الأعمَالِ أحوَجُ مِنکُم إِلَي إِعرَابِ الأقوَالِ. » (13)
بي گمان شما به اِعراب عمل ها محتاج تريد تا به اِعراب سخن ها.
عمل اِعراب گذاري شده، عملي است کيفي و عملي که خوب و درست و دقيق انجام مي گيرد و بي گمان چنين عملي اندک شمرده نمي شود. امام علي (ع) در حکمتي والا در اين باره فرموده است:
« لَا يَقِلُّ عَمَلٌ مَعَ التَّقْوَى وَ كَيْفَ يَقِلُّ مَا يُتَقَبَّلُ؟ » (14)
هيچ کاري با تقوا اندک نيست و چگونه اندک بود آن چه پذيرفتني است.
بالندگي کار و مسئوليت در صحّت و سلامت و قوّت آن است و ترفيع آدمي با اين ميزان صورت مي پذيرد. همچنين تلاش مداوم و پيوسته و دوري از هر گونه سستي و کوتاهي حقّي اساسي در حقوق کار و مسئوليت است. امام علي (ع) در اين باره چنين توجّه داده است:
« مَن أطَاعَ التَّوَانِيَ ضَيَّعَ الحُقُوقَ. » (15)
هر که زمام خود را به دست سستي سپارد، حقوق را خوار دارد.
بدين ترتيب حقّ کار و مسئوليت، تلاش مداوم و پيگيرانه و پاس داشتن کيفيت و سلامت و قوّت کار و خوب انجام دادن مسئوليت و دوري از هر گونه سستي و سهل انگاري و بي توجّهي در امور است:
« العَمَلَ العَمَلَ، ثُمَّ النَّهَايَةَ النَّهَايَةَ، وَ اِلاستِقَامَةَ اِلاستِقَامَةَ، ثُمَّ الصَّبرَ الصَّبرَ، وَ الوَرَعَ الوَرَعَ! » (16)
به کار برخيزيد! به کار برخيزيد! پس به پايان رسانيد! به پايان رسانيد! و پايدار مانيد! پايدار مانيد! پس شکيبايي! شکيبايي! پس پارسايي! پارسايي!
اين گونه است که حقّ کار و مسئوليت ادا مي شود و امور به نتايج مطلوب منتهي مي گردد که ارزش کار و مسئوليت در چنين وضعي نمود مي يابد، چنان که از اميرمؤمنان علي (ع) وارد شده است که فرمود:
« تَمَامُ العَمَلِ استِکمَالُهُ. » (17)
تمام شدن کار به کامل کردن آن است.
به عنوان مثال، امام علي (ع) در فرماني خطاب به ياران خود در آغاز نبرد از آنان خواسته است تا حق ادوات رزمي خود را به جا آرند:
« وَ أعطُوا السُّيُوفَ حَقُوقَهَا. » (18)
حقّ شمشيرها را بگذاريد.
اين قاعده در تمام امور حاکم است و در هر کار و مسئوليتي بايد حقّ آن کار و مسئوليت به تمامي ادا شود تا امور به سوي مطلوب حرکت نمايد. (19)
پي نوشت ها :
1- نهج البلاغه، نامه ي 53.
2- قرآن، نساء/ 59.
3- نهج البلاغه، نامه ي 53.
4- دلالت دولت، ص 423.
5- نهج البلاغه، حکمت 123.
6- همان، نامه ي 31.
7- همان، حکمت 127.
8- همان، نامه ي 53.
9- همان، خطبه ي 183.
10- قرآن، ملک / 2.
11- الکافي، ج 2، ص 16.
12- کمال الدين أبوالقاسم محمدبن طلحة النصيبي الشافعي، مطالب السؤول في مناقب آل الرسول، تحقيق کمال الدين ماجدبن احمد العطية، الطبعة الاولي، مؤسّسة أمّ القري للتحقيق و النشر، بيروت، 1420ق. ص 278؛ بحارالانوار، ج 78، ص 12.
13- غررالحکم، ج 1، ص 262؛ عيون الحکم و المواعظ، ص 174.
14- نهج البلاغه، حکمت 95.
15- همان، حکمت 239.
16- همان، خطبه ي 176.
17- غررالحکم، ج 1، ص 310.
18- نهج البلاغه، نامه ي 16.
19- مصطفي دلشاد تهراني، ارباب امانت: اخلاق اداري در نهج البلاغه، چاپ سيزدهم، انتشارات دريا، 1389ش. صص 95-97.
دلشاد تهراني، مصطفي؛ (1390)، رايت درايت: اخلاق مديريتي در عهدنامه ي مالک اشتر، تهران: انتشارات دريا، چاپ اول
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}